درباره کتاب و خداوند زن را آفرید
کتاب و خداوند زن را آفرید مجموعه داستان های کوتاه سورئال به قلم نویسنده نواندیش دکتر بهزاد لطیفیان شامل یک یادداشت و ۹ داستان است که در سال ۱۳۷۹ به چاپ رسیده است.
عناوین این کتاب شامل بخشهای زیر است :
- آنچه باید گفت
 - و خداوند زن را آفرید
 - خیابان آینه
 - شیطان
 - پایانی دیگر
 - نیمز
 - خانهای که ما در آن به سر میبریم
 - احتضار
 - تندیس
 - به نرمی یک رویا
 - وقتی چشم ها آینه می شوند
 - یک روز نه چندان معمولی ، برای آقای « م.آ »
 - یادداشتهای یک دانشجو
 
سخن نویسنده
آنچه باید در سرآغاز نوشته هایم بگویم ، خود داستانی فراتر و طولانی تر از تمامی داستانهای این کتاب است ؛ داستان شکل گرفتن یک به یک قصههای این مجموعه و مصائب شخصی خود در نشر آن ؛ اما ترجیح میدهم آن را به فرصتی دیگر – اگر توانش بود و خداوند خواست – واگذار کنم و تنها به گزیدههایی ضروری از تمامی « آنچه باید گفت » بسنده نمایم :
از میان داستان های این مجموعه ، برای داستانِ « و خداوند زن را آفرید » ارزشی دیگر قائلم ؛ گو این که این داستان ، پیامدها و نقدها و نظرات متعددی را برایم به ارمغان میآورد ، که شاید علت اصلی علاقهام نیز همین باشد. از رهگذر نوشتن آن بود که با سه اثر زیبا و کمیاب از سه نویسنده نامدار آشنا شدم ، …
زمانی که در حال نوشتن این داستان بودم ، چیزهایی درباره کتاب هبوط دکتر علی شریعتی شنیده بودم و میدانستم کمابیش فضایی شبیه به این داستان دارد ، اما هیچگاه موفق به خواندش نشده بودم حتی تا به امروز هم که برخی دیگر از خوانندگان داستان به این موضوع تاکید کردهاند ، این سعادت دست نداده است ؛ اما موضوع و چکیده …